جامی

جامی

جامی
جامی

آن سنگدل چو پیش اسیران غم نشست از جامی غزل 248

غزل 248 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات

آن سنگدل چو پیش اسیران غم نشست

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

1 آن سنگدل چو پیش اسیران غم نشست یارب سبب چه بود که بسیار کم نشست

2 خواهم نشست با تو همی گفت یک دو روز اکنون که کرد وعده وفا یک دو دم نشست

3 گر نیست در کفم گلی از روضه حرم این بس که خار بادیه ام در قدم نشست

4 گر خفت زیر ریگ بیابان تنش چه باک آن را که مرغ روح به بام حرم نشست

5 شد بر دلم مجال طپیدن عظیم تنگ در سینه بس که تیر تو پهلوی هم نشست

6 سیل سرشک من نرود ز آستان تو چون سایلی که بر در اهل کرم نشست

7 جامی به روی خود چو در وصل بسته دید در کنج صبر روی به دیوار غم نشست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر آن سنگدل چو پیش اسیران غم نشست

شاعر شعر آن سنگدل چو پیش اسیران غم نشست چه کسی است ؟

شاعر شعر آن سنگدل چو پیش اسیران غم نشست جامی می باشد.

شعر آن سنگدل چو پیش اسیران غم نشست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر آن سنگدل چو پیش اسیران غم نشست چیست ؟

قالب شعر آن سنگدل چو پیش اسیران غم نشست غزل است

مضمون اصلی شعر آن سنگدل چو پیش اسیران غم نشست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.