آن یار خشم رفته که از امیر شاهی سبزواری غزل 84

امیر شاهی سبزواری

آثار امیر شاهی سبزواری

امیر شاهی سبزواری

آن یار خشم رفته که با ما بجنگ بود

1 آن یار خشم رفته که با ما بجنگ بود دی سنبلش ز تاب می آشفته رنگ بود

2 ای واعظ، ار حدیث تو ننشست در ضمیر عیبم مکن، که گوش بر آواز چنگ بود

3 عمری چو خاک، بر سر کویت شدم مقیم آخر ز رهگذار تو بادم بچنگ بود

4 فرهاد را ز میوه شیرین، حلاوتی روزی نشد که لایق دیوانه سنگ بود

5 تیغ از چه بود بر صف دلها کشیدنت؟ با لشکر شکسته چه حاجت به جنگ بود؟

6 شاهی سیاه نامه شد و رند و عشقباز بگذاشت نام زهد ریایی، که ننگ بود

عکس نوشته
کامنت
comment