شکرست آن لب میگون از ابن یمین فریومدی غزل 64

ابن یمین فریومدی

آثار ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

شکرست آن لب میگون تو یاقوت روانست

1 شکرست آن لب میگون تو یاقوت روانست که ازو چشم رهی چشمه یاقوت روانست

2 بشکر خنده اگر پسته شیرین نگشائی عقل باور نکند آنکه ترا هیچ دهانست

3 آب عناب روان گشت ز بادام دو چشمم بسکه آن پسته شکر شکنت چرب زبانست

4 حیرت آرند ز رخسار تو صاحبنظران تا چه چیزست بجز حسن که آنحیرت از آنست

5 چشم بد دور از آنقامت چون سرو روانت که ز سر تا بقدم راست تو گوئی همه جانست

6 هر زمان بر سر آتش نهدم آب دو دیده بس که پیدا کند اسرار که در سینه نهانست

7 کامم امروز بده از لب شرینت که فردا کس چه داند چه شود حال که گیتی گذرانست

8 گر دل خسته زارم هدف تیر تو گردد دولت من بود آخر نه که ز آن تیرو کمانست

9 دارد آشفته و سرگشته چو خود ابن یمین را زلف مشکینت که سر تا قدم آشوب جهانست

عکس نوشته
کامنت
comment