-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شکر گویم یا شکایت از تو ای شاه سیاه ما تو تابنده ماه من همان در خوابگاه
2 آه بر لیلا چه رفته تا نیاید در حشم بسته راه او مگر مجنون زخیل اشک و آه
3 گر براه مصر بینی ساربانا چشمه ای چشم یعقوب است مانده منتظر در عرض راه
4 دوزخی در سینه دارم بی تو جیحونی بچشم اشک و آه و رنگ رخسارم بر این دعوی گواه
5 ای زلیخا تو بخواب ناز خفته با عزیز ناز پرور یوسفت افتاده اندر قعر پاه
6 اشک بی روی تو گلگون دیده از حسرت سفبید چهره از غم کهربائی جسم از هجر تو کاه
7 میکند شبگیر هر جا هست در عالم سفر من بیک شبگیر بر گردون فرستم پیک آه
8 تا ببیندت مگر خواهند خون خویشتن کشتگان تو بمحشر زین تظلم دادخواه
9 از سیاهی شب هجران ندارم چاره ای هم مگر آشفته بر زلفش برم این شب پناه
10 کافتاب و ماه دارد زلف او در آستین دادخواهان راست چون زنجیر عدل پادشاه
11 آن شهنشاه فلک ایوان علی شیر خدا کش بود عرش برین کم پایه ای از بارگاه