ترا، که جان منی، ساخت از هلالی جغتایی غزل 365

هلالی جغتایی

آثار هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

ترا، که جان منی، ساخت ناتوان روزه

1 ترا، که جان منی، ساخت ناتوان روزه ندانم از چه سبب شد بلای جان روزه؟

2 زکوة حسن بنه سوی ما و روزه منه که این زکوة بسی بهترست از آن روزه

3 زبان و کام ترا روزه بی حلاوت ساخت نداشت شرمی از آن کام و آن زبان روزه

4 ز بس که بر در و بام آفتاب طلعت تست بخانه تو گشادن نمیتوان روزه

5 رسید دور گل و روزه در میان آمد کجاست عید، که برخیزد از میان روزه؟

6 در انتظار شب عید و نور مجلس یار سیاه گشت بچشم همه جهان روزه

7 ز ماه روزه، هلالی، فغان مکن همه روز خموش باش، که زد مهر بر دهان روزه

عکس نوشته
کامنت
comment