ترا دو ابروی پیوسته بر از جویای تبریزی غزل 998

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته

1 ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته بود چو مطلع برجسته در زمین شکفته

2 مجو کدورت اطن زهم نشین شکفته که هست آینهٔ روی دل جبین شکفته

3 مرا به پهلوی پر داغ تیر سینه شکافش بود چو مصرع برجسته در زمین شکفته

4 مدام ساده ز چین جبهه اش چو آینه باشد اسیر مشرب آن شوخ نازنین شکفته

5 عتاب و لطف نکویان بهم چو شکر و شیر است هلاک عالم ترکان خشمگین شکفته

6 درون سینهٔ من جوش می زند گل داغش خدا نصیب کند یار دلنشین شکفته

7 به باغ سینهٔ جویا که رشک خلد برین است ز داغ سرزده گلهای آتشین شکفته

عکس نوشته
کامنت
comment