- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دهم پند این بود، می گویمت فاش که دنیا را بقایی نیست، خوش باش
2 کسی جامی نخورد از شربت دهر که در آخر ندادش کاسه زهر
3 اگر خواهی که از عالم بری کام مخور بازی ازین بازنده ایام
4 ببین زاکنون که هستی تا به حوا کز ایشان نیست غیر از نام بر جا
5 برون کش رخت ازین دریا به تلبیس که شد بر باد از وی تخت بلقیس
6 چرا...ناشکیبی که کارش نیست جز مردم فریبی
7 ز دوران نیست یک دل، کو غمین نیست فلک را روز و شب کاری جزین نیست
8 ز عشق و عاشقی بگذر تمامی که آخر نام ماند از ویس و رامی
9 مکن دل خوش که در این تخت گردون نه لیلی را اثر ماند و نه مجنون
10 ز دنیا بگدر و اندیشه اش نیز که عاقل نشمرد ناچیز را چیز
11 برو زین رشته دنیا مخور پیچ که دیدم سر به سر هیچ است بر هیچ