جویای تبریزی

جویای تبریزی

جویای تبریزی
جویای تبریزی

بگو به پیرمغان که شبها از جویای تبریزی غزل 607

غزل 607 ام از 1266 غزلیات

بگو به پیرمغان که شبها به روی میخواره درنبندد

1 بگو به پیرمغان که شبها به روی میخواره درنبندد که هر که بهر شکست دلها کمر ببندد، کمر نبندد

2 شب فراقت سر تو گردم به گرد خاطر مگرد چندین حذر که آهم چو نخل شعله بری به غیر از شرر نبندد

3 زبخت واژون و جوش گریه ز طالع دون و فرط زاری هجوم اشکم شب وصالت عجب که راه نبندد

4 به ترک دنیا مگر توانی ز رنج مردن نجات یابی کسی که در شد به کنج عزلت کمر به قصد سفر نبندد

5 به آب و تاب گل جمالت به حسن رخسار و عقد دندان هوا نگرید چون نخندد سمن نروید گهر نبندد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بگو به پیرمغان که شبها به روی میخواره درنبندد

شاعر شعر بگو به پیرمغان که شبها به روی میخواره درنبندد چه کسی است ؟

شاعر شعر بگو به پیرمغان که شبها به روی میخواره درنبندد جویای تبریزی می باشد.

شعر بگو به پیرمغان که شبها به روی میخواره درنبندد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر بگو به پیرمغان که شبها به روی میخواره درنبندد چیست ؟

قالب شعر بگو به پیرمغان که شبها به روی میخواره درنبندد غزل است

مضمون اصلی شعر بگو به پیرمغان که شبها به روی میخواره درنبندد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر