- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بگو به پیرمغان که شبها به روی میخواره درنبندد که هر که بهر شکست دلها کمر ببندد، کمر نبندد
2 شب فراقت سر تو گردم به گرد خاطر مگرد چندین حذر که آهم چو نخل شعله بری به غیر از شرر نبندد
3 زبخت واژون و جوش گریه ز طالع دون و فرط زاری هجوم اشکم شب وصالت عجب که راه نبندد
4 به ترک دنیا مگر توانی ز رنج مردن نجات یابی کسی که در شد به کنج عزلت کمر به قصد سفر نبندد
5 به آب و تاب گل جمالت به حسن رخسار و عقد دندان هوا نگرید چون نخندد سمن نروید گهر نبندد