- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بگو کجا برم از دست هجر تو فریاد که کند خانه صبرم ز بیخ و از بنیاد
2 فغان و داد که پیچید دست طاقت من به جان رسید دل خسته ی من از بیداد
3 نه در زمانه وفا و نه بر سپهر امید فلک جفای تو تا کی کشم که شرمت باد
4 کسی که یک نفس از یاد تو نیاساید روا بود که تو او را گذاشتی از یاد
5 چو سرو گوشه گرفتم که از جفا برهم ولی ز غصّه دوران نمی شوم آزاد
6 به غیر غصّه ندارم قرین ز کار جهان نمی شوم ز زمانه زمانکی دلشاد
7 ز غصّه جان عزیزم به لب رسید به غم کنون اگر نرسی خود کیم رسد فریاد