- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بگسلم از تو، با که پیوندم؟ از تو گر بگسلم به خود خندم
2 بخت بیدار یاور من شد ناگهان زی در تو افکندم
3 بندها بود بر من، اکنون شد دیدن تو کلید هر بندم
4 کان اگر کَندَمی نیافتمی زان تو را یافتم که جان کندم
5 کی خبر داشتم ز خود بی تو که چیام، یا چه گونه، یا چندم
6 آگه اکنون شدم ز خود که مرا جاودان با تو بود پیوندم
7 لاغر و مرده بودمی و اکنون یال و بازو به جان بیاگندم
8 بی تو از تن چه کیسه بردوزم؟ یا ز جان، من چه طرف بربندم؟
9 بی تو با ملک جم نه خشنودم با تو باشم، به هیچ خرسندم
10 دور گردم ز جان و تن، شاید دور باد از تو دور، نپسندم