طرهٔ یار پریشان چه خوش است از عراقی غزل 28

طرهٔ یار پریشان چه خوش است

1 طرهٔ یار پریشان چه خوش است قامت دوست خرامان چه خوش است

2 خط خوش بر لب جانان چه نکوست سبزه و چشمهٔ حیوان چه خوش است

3 از می عشق دلی مست و خراب همچو چشم خوش جانان چه خوش است

4 در خرابات خراب افتاده عاشق بی سر و سامان چه خوش است

5 آن دل شیفتهٔ ما بنگر در خم زلف پریشان چه خوش است

6 یوسف گم شدهٔ ما را بین کاندر آن چاه زنخدان چه خوش است

7 لذت عشق بتم از من پرس تو از آن بی‌خبری کان چه خوش است

8 تو چه دانی که شکر خندهٔ او از دهان شکرستان چه خوش است؟

9 چه شناسی که می و نقل بهم از لب آن بت خندان چه خوش است

10 گر ببینی که به وقت مستی لب من بر لب جانان چه خوش است

11 یار ساقی و عراقی باقی وه که این عیش بدینسان چه خوش است

عکس نوشته
کامنت
comment