- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 طرب یعقوب من در گوشهٔ بیت الحزن دارد چمن در آستین چشمم، ز بوی پیرهن دارد
2 کسی کآشفته حال جلوه هر جایی او شد نیاز بلبلان با نازنینان چمن دارد
3 صدف در پاس گوهر، بسته می دارد دهان خود لب خاموش من حرفی از آن شیرین سخن دارد
4 توان دانست حال شب نشینان وصالش را ز آه آتش آلودی که شمع انجمن دارد
5 به خواب مرگ هم از دست دل یک دم نیاسایم کف بی طاقت من کار با جیب کفن دارد
6 غزال شیرگیر نرگس مستش به استغنا نگاهی با سیه چشمان صحرای ختن دارد
7 به درمان دل پرخون من برآب زد نقشی لب پیمانه پیغامی، به آن پیمان شکن دارد
8 سزدگر بیستون نازد به بازو، عشق ظالم را کدامین لاله رنگین تر، ز خون کوهکن دارد؟
9 نمی آید حزین از دست من کار دل نازک که این مینا می پر زوری از عشق کهن دارد