رخت روز طرب را بامداد است از جامی غزل 63

رخت روز طرب را بامداد است

1 رخت روز طرب را بامداد است سر زلفت شب غم را سواد است

2 تویی کعبه به هر شهری که باشی چو مکه نام آن خیر البلاد است

3 ز آه چون عمود آتشم چرخ به هر شب چون « ارم ذات العماد» است

4 نکو دار اعتقاد ای دل به خوبان که رأس المال صوفی اعتقاد است

5 در اقلیم عدم رو کرده جانم ز تو در آرزوی خیرباد است

6 در افسون خوانی دل خال و زلفت یکی شاگرد و دیگر اوستاد است

7 سگت بگذار گو رسم دویی را که جامی در مقام اتحاد است

عکس نوشته
کامنت
comment