1 قدت گل، قامتت گل، کفش پا گل سخن گل، معرفت گل، مدعا گل
2 به گل چیدن در آمد یار فایز سر و گردن گل و نشو و نما گل
1 سحرگه چون ز مشرق ماه خاور برون آمد جهان کرده منور
2 در آن ساعت مه فایز ز مغرب ز در آمد چو حوران بسته زیور
1 خروس امشب بداده هرزهخوانی مگر وقت سحر امشب ندانی؟
2 اگر بیداد گردد یار فایز به بالت تیر تا شهپر نشانی
1 به تیرم زد کمان افکند در پشت که یعنی من ندانم کی تو را کشت
2 تو خود اثبات کردی قتل فایز به خونم کرده ای رنگین سرانگشت