طالب حق را بگو هرزه مپو از اسیری لاهیجی غزل 452

1 طالب حق را بگو هرزه مپو گر خدا جوئی بیا ما را بجو

2 دامن رهبر بگیرو راه رو گر همی خواهی که یابی وصل او

3 در صراط المستقیم معرفت هم به امر پیررو ای راه جو

4 ره نمود ارشاد پیرم عاقبت در مقاماتی برون از گفت و گو

5 در پس این پرده رو با ما نمود آنکه می جستیم عمری کوبکو

6 در ارادت گر قدم خواهی نهاد دست از ما و منی اول بشو

7 در مقام حال کی ره میدهند تا نگردانی ز قیل و قال رو

8 عاشقی را چاره صبر آمد ولی جان مشتاق لقا را صبر کو

9 ای که میجوئی رفیقی در طریق هرچه جوئی جز اسیری را مجو