- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 وقت خود را هر که بهر این و آن گم کرده است دلبر بسیار شرین تر ز جان گم کرده است
2 نیستش در هیچ یک از حلقهٔ الفت قرار این دل آواره مرغ آشیان گم کرده است
3 گشت افزون نخوت شیخ از هجوم اهل شهر خویش را در اینقدر مردم چسان گم کرده است
4 از دلایل داده زاهد مسلک حق را زدست ره چو تار سبحه در سنگ نشان گم کرده است
5 جز شکست ما ضعیفانش دمی آرام نیست عشق جویا چون همای استخوان گم کرده است