بگرفت ز دست غم ملالم از جهان ملک خاتون غزل 1013

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

بگرفت ز دست غم ملالم

1 بگرفت ز دست غم ملالم باشد که نظر کنی به حالم

2 من بلبل مست در گلستان از شوق رخش چرا ننالم

3 در حسرت آن هلال ابرو ای دوست ببین که چون هلالم

4 آشفته به عشق آن پری رو مشتاق بدان دو زلف و خالم

5 در وصل تو چون الف قدم بود وامروز ز هجر همچو دالم

6 با آنکه مرا نمی کنی یاد یکدم نروی تو از خیالم

7 در بند فراق تو گرفتار محروم به یک ره از وصالم

8 سرگشته چو خضر بر لب جوی بر لب بچکان از آن زلالم

عکس نوشته
کامنت
comment