دل ببرد از من از حکیم نزاری قهستانی غزل 1206

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

دل ببرد از من بتی زیبا نگاری

1 دل ببرد از من بتی زیبا نگاری ماه‌رویی سرو قدّی گل عذاری

2 عاشقم عاشق بگفتم آشکارا عاشقی چندین گناهی نیست باری

3 کارِ من بر رویِ نیکو حال کردن هر کسی حالی دگر دارند و کاری

4 یار با ما در میان آید چه باشد سرزنش گو می کنید از هر کناری

5 چون امیدِ وصل خواهد بود شاید گر بباید برد یک چند انتظاری

6 هر که را بر خرمنِ گل دست باید گو مکش انگشت باز از زخمِ خاری

7 گو در این دریا مرو بد دل که زان پس نیست بیرون آمدن را اختیاری

8 هر که بر جان لرزد از عشقش چه حاصل مستِ عرفان را نباشد اعتباری

9 در وفایِ عهدِ یاری چون نزاری تا به دست آید بباید روزگاری

عکس نوشته
کامنت
comment