1 از علم و کمال بهرهبرداری کن با صدق و خلوص خلق را یاری کن
2 تا بتوانی دلی مرنجان هرگز زنهار حذر ز مردمآزاری کن
1 با توسن خیال به هر سو شتافتیم از دوست غیر، نام نشانی نیافتیم
2 دلبر نشسته در دل و ما بیخبر از او بیهوده کوه و دشت و بیابان شتافتیم
1 ما سالها مجاور میخانه بودهایم روز و شبان به خاک درش جبهه سودهایم
2 با رخش صبر وادی لا را سپردهایم اندر فضای منزل الّا غنودهایم
1 به صدق گفتهام هر دل گواه است که دلها را به سوی دوست راه است
2 به هر سو رو نمایی دوست آن سوست جز او را گر ببینی اشتباه است