نگار ترک تاجیکم از امیرعلیشیر نوایی غزل 272

امیرعلیشیر نوایی

آثار امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

نگار ترک تاجیکم کند صد خانه ویرانه

1 نگار ترک تاجیکم کند صد خانه ویرانه بدان مژگان تاجیکانه و چشمان ترکانه

2 مرادم این بود تا چشم خود بر زلف او مالم اگر خواهی که او را سازم از مژگان خود شانه

3 بخواهد مرغ دل را سوخت آخر بال و پر یک شب ز بس گرد سر آن شمع می‌گردد چو پروانه

4 بنای عشق را در دل شکاف سینه در باشد الف‌ها پهلوی هم بر درش خط‌های دندانه

5 کشم خود را ز بهر سایه هردم زیر دیواری چو افتاد از نم تف‌های آهم سقف کاشانه

6 گرت تیره است خلوت رو سوی پیر مغان ای شیخ که باشد از فروغ باده روشن کنج میخانه

7 به جرم دین بتی بربسته گرداند به زنارم چو بخشد نقد دین را گیردم از بهر جرمانه

8 به من پیمانه ده ساقی چو با رندان دهی ساغر خم می را ولی بهر دل من ساز پیمانه

9 نصیحت گوی فانی هم ز آیین خرد دور است کسی کش عقل باشد کی درآمیزد به دیوانه

عکس نوشته
کامنت
comment