سر شاخ گل طایری از اقبال لاهوری پیام مشرق 207

اقبال لاهوری

آثار اقبال لاهوری

اقبال لاهوری

سر شاخ گل طایری یک سحر

1 سر شاخ گل طایری یک سحر همی گفت با طایران دگر

2 «ندادند بال آدمی زاده را زمین گیر کردند این ساده را»

3 بدو گفتم ای مرغک باد سنج اگر حرف حق با تو گویم مرنج

4 ز طیاره ما بال و پر ساختیم سوی آسمان رهگذر ساختیم

5 چه طیاره آن مرغ گردون سپر پر او ز بال ملک تیز تر

6 به پرواز شاهین به نیرو عقاب به چشمش ز لاهور تا فاریاب

7 بگردون خروشنده و تند جوش میان نشیمن چو ماهی خموش

8 خرد ز آب و گل جبرئیل آفرید زمین را بگردون دلیل آفرید

9 چو آن مرغ زیرک کلامم شیند مرا یک نظر آشنایانه دید

10 پرش را به منقار خارید و گفت که من آنچه گوئی ندارم شگفت

11 مگر ای نگاه تو بر چون و چند اسیر طلسم تو پست و بلند

12 «تو کار زمین را نکو ساختی که با آسمان نیز پرداختی»

عکس نوشته
کامنت
comment