تاکی ز جوی هر مژه ام اشک از حزین لاهیجی غزل 357

حزین لاهیجی

آثار حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

تاکی ز جوی هر مژه ام اشک و خون رود

1 تاکی ز جوی هر مژه ام اشک و خون رود یک ره ز در درآ،که غم از دل برون رود

2 در پیش چشم من نگهت با رقیب بود این داغ حسرت از دل آزرده چون رود؟

3 خون می رود ز دیدهٔ ما دل شکستگان از شیشهٔ شکسته، می لاله گون رود

4 عطار زلف او چه کند با دماغ من؟ نشنیده ام ز فکر پریشان جنون رود

5 هرکس به عالم آمد و بشکست پای سعی با دست خالی از در دنیای دون رود

6 گر طعنه زد، مرنج حزین از امام شهر بسیار ازین میانهٔ عقل و جنون رود

عکس نوشته
کامنت
comment