دلبر چه زود از سر پیمان از جهان ملک خاتون غزل 354

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

دلبر چه زود از سر پیمان ما برفت

1 دلبر چه زود از سر پیمان ما برفت از رفتنش چه سوز که بر جان ما برفت

2 دردم چو عشق دوست که حالش پدید نیست هست و طبیب از سر درمان ما برفت

3 نشو و نما نکرد دگر شاخ نارون تا آن قد چو سرو ز بستان ما برفت

4 دیگر نخواند بلبل خوشخوان به صبحدم تا آن رخ چو گل ز گلستان ما برفت

5 جانا به چشم تو که نشد جمع خاطرم تا از بر آن دو زلف پریشان ما برفت

6 کی برفروخت کاخ دل ما به نور وصل تا از میانه شمع شبستان ما برفت

عکس نوشته
کامنت
comment