- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای دلبر هر جائیم امشب بکجائی گفتی که بیائی زچه روعهد نپائی
2 ما دیده گشودیم و فروبسته در از غیر تا تو زسرانگشت کرم در بگشائی
3 چندانکه نیاز آرمت ای ترک جفاجو چون سرو کشی تو سرو بر ناز فزائی
4 از حلقه اوباش درآ همدم ما باش کاخر زندامت سرانگشت بخائی
5 من روز شمارم بخود وعید همایون خورشید صفت نیمشب از در چو در آئی
6 آخر تو طبیبی به مریضان نظری کن لازم نبود کس بفرستم که بیائی
7 آنان که نپایند مرا همدم و همدوش آخر تو کجائی که در این بزم بپائی
8 آن لعل شکرخند مکن بوسه گه غیر تا کی نمکم بردل مجروح بسائی
9 با مهر علی میروی آشفته چو در خاک چون لاله خودرنگ هم از خاک برآئی