محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی
محتشم کاشانی

سروی از یزد گذر کرد به کاشانهٔ از محتشم کاشانی غزل 36

غزل 36 ام از 972 غزلیات

سروی از یزد گذر کرد به کاشانهٔ ما

1 سروی از یزد گذر کرد به کاشانهٔ ما که ازو چون ارم آراسته شد خانهٔ ما

2 با دلی گرم نشاط آمد و از حرف نخست گشت افسرده دل از سردی افسانهٔ ما

3 فتنه را سلسله جنبان نشد آن زلف که هیچ اعتباری نگرفت از دل دیوانهٔ ما

4 به شراب لبش آلوده نگردید که دید پر ز خوناب جگر ساغر و پیمانهٔ ما

5 مرغ طبعش طیران داشت چو بر اوج غرور پیش او بود عبث ریختن دانهٔ ما

6 گرد تکلیف نگشتم از آن رو که نبود لایق پادشهی بزم گدایانهٔ ما

7 محتشم چرخ گدای در ما گشتی اگر شدی آن گنج روان ساکن ویرانهٔ ما

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر سروی از یزد گذر کرد به کاشانهٔ ما

شاعر شعر سروی از یزد گذر کرد به کاشانهٔ ما چه کسی است ؟

شاعر شعر سروی از یزد گذر کرد به کاشانهٔ ما محتشم کاشانی می باشد.

شعر سروی از یزد گذر کرد به کاشانهٔ ما در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر سروی از یزد گذر کرد به کاشانهٔ ما چیست ؟

قالب شعر سروی از یزد گذر کرد به کاشانهٔ ما غزل است

مضمون اصلی شعر سروی از یزد گذر کرد به کاشانهٔ ما چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی است.
ویدیویی