-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پای سروی و گوشه ی چمنی خوش بود خاصه سرو سیمتنی
2 گل بدامان برند و گلرخ من گلبنی را میان پیرهنی
3 انجمن در چمن کنند و مراست چمنی در میان انجمنی
4 راز خود گفتمش که میدانم بر نیاید از آن دهن سخنی
5 نرسد دست کس بدامن دوست چاک ناکرده جیب پیرهنی
6 این طبیبان علاج کس نکنند تا در او هست امید زیستنی
7 گفته بودم که نشکنم توبه آوخ از دست زلف پرشکنی
8 باز امشب خراب و بیخود ومست میبرندم برون زانجمنی
9 چون گنه با امید رحمت اوست خوشتر است از ثواب همچو منی
10 پا نهندت بسر نشاط آخر خاک این راه و خاراین چمنی