1 محبّت برتر آمد از چه و چون تعالی العشق عن نعت یقولون
2 نیاز من بود در خورد نازت که خواهد حسن لیلی، عشق مجنون
3 خجالت می دهد از نونهالان مرا چون بید مجنون، بخت وارون
4 من و تو هر دو گریانیم ای ابر چه در کوه و چه در دریا، چه هامون
5 ولیک از من بسی فرق است با تو تو آب از دیده می باری و من خون
6 دوند از جوش غم، اشک من و یار به هنگام وداع از دیده بیرون
7 ولیک از چهره اشکش گشت گلرنگ مرا شد چهره سبز از اشک گلگون
8 حزین از تیره روزی در شب هجر به شمع صبح زد آهم شبیخون