ای آفتاب روی ترا ماه مشتری از قاسم انوار غزل 616

قاسم انوار

آثار قاسم انوار

قاسم انوار

ای آفتاب روی ترا ماه مشتری

1 ای آفتاب روی ترا ماه مشتری جانش مباد، هرکه کند از تو دل بری

2 ای جام اگر ز باده نداری تو چاشنی من بر کفت نگیرم، اگر کاسه زری

3 این راه عشق شیوه انسست و هیبتست مأمور عشق گردی، اگر خود غضنفری

4 ای پادشاه عالم جان، دل نگاه دار دل کشور تو گشت و تو سلطان کشوری

5 راهیست بی نهایت و شیران در آن کمین از سر سخن مگو، مگر این ره بسر بری

6 اندر پناه عشق تو ایمن شدست دل ای عشق، چاره ساز، که سد سکندری

7 عاجز شد از ثنای تو قاسم بصد زبان کز هرچه برتر آمد ازان نیز برتری

عکس نوشته
کامنت
comment