گرز خورشید جمالت ذره‌ای از سلمان ساوجی غزل 214

سلمان ساوجی

آثار سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

گرز خورشید جمالت ذره‌ای پیدا شود

1 گرز خورشید جمالت ذره‌ای پیدا شود هر دو عالم در هوایش، ذره‌سان دروا شود

2 شمع دیدارش اگر از نور تجلی پرتوی افکند بر کوه، چون پروانه نا پروا شود

3 عاشق صادق چه داند کعبه و بتخانه چیست؟ هر کجا یابد نشان یار خود آنجا شود

4 در شب هجرش به بوی وعده فردای وصل حالیا جان می‌دهم تا صبح تا فردا شود

5 صد هزار آیینه دارد شاهد مه روی من رو به هر آیینه کارد جان درو پیدا شود

6 در سرم سودای زلف توست و می‌دانم یقین کاین سر سودایی من، در سر سودا شود

7 خرقه سالوس بر خواهم کشید از سر ولی ترسم این زنار گبری در میان رسوا شود

8 می‌زنندم بر درش، چون حلقه و من همچنان همتی در بسته باشد تا که این در، وا شود

عکس نوشته
کامنت
comment