- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گرز خورشید جمالت ذرهای پیدا شود هر دو عالم در هوایش، ذرهسان دروا شود
2 شمع دیدارش اگر از نور تجلی پرتوی افکند بر کوه، چون پروانه نا پروا شود
3 عاشق صادق چه داند کعبه و بتخانه چیست؟ هر کجا یابد نشان یار خود آنجا شود
4 در شب هجرش به بوی وعده فردای وصل حالیا جان میدهم تا صبح تا فردا شود
5 صد هزار آیینه دارد شاهد مه روی من رو به هر آیینه کارد جان درو پیدا شود
6 در سرم سودای زلف توست و میدانم یقین کاین سر سودایی من، در سر سودا شود
7 خرقه سالوس بر خواهم کشید از سر ولی ترسم این زنار گبری در میان رسوا شود
8 میزنندم بر درش، چون حلقه و من همچنان همتی در بسته باشد تا که این در، وا شود