- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سلطان تاج بخش جهاندار امیر شیخ کاوازهٔ سعادت جودش جهان گرفت
2 شاهی چو کیقباد و چو افراسیاب گرد کشور چو شاه سنجر و شاه اردوان گرفت
3 پشتی دین به قوت تدبیر پیر کرد روی زمین به بازوی بخت جوان گرفت
4 در عیش ساز و عادت خسرو بنا نهاد در رسم و عدل شیوهٔ نوشیروان گرفت
5 ایوان و قصر و جنت و فردوس برفراشت در وی نشست شاد و قدح شادمان گرفت
6 هر بندهای که بر در او جایگاه یافت خود را امیر خسرو صاحبقران گرفت
7 بنگر که روزگار چه بازی پدید کرد نکبت چگونه دولت او را عنان گرفت
8 جوشی بزد محیط بلائی به ناگهان ملک و خزانه و پسرش در میان گرفت
9 یا سوز و گریهای که بهم برزد آن بنا یا دود نالهای که در آن دودمان گرفت
10 کان بوستان سرای که آئین و رنگ و بوی خلد برین ز رونق آن بوستان گرفت
11 اکنون بدان رسید که بر جای عندلیب زاغ سیه دل آمد و در او مکان گرفت
12 قصری که برد فرخی از فر او همای سگ بچه کرد در وی و جغد آشیان گرفت
13 در کار روزگار و ثبات جهان عبید عبرت هزار بار از این میتوان گرفت
14 بیچاره آدمی چو ندارد به هیچ حال نه بر ستاره داد و نه بر آسمان گرفت
15 خوشوقت مقبلی که دل اندر جهان نبست واسوده خاطریکه ز دنیا کران گرفت