-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صد شکر که بتخانه ی اندیشه خراب است ناقوس و تبش در گرو باده ی ناب است
2 با قسمت خود هر که تو بینی جم و دارا است محتاجی مردم همه آن سوی حساب است
3 سیرابی و لب تشنگی از هم نشناسیم این است که آسایش ما عین عذاب است
4 حرمان مرا شوق دهد نشاء مقصود بس تشنه فرو مرد ندانست که آب است
5 گر کبک دل من نزند قهقه ی ذوق معذور همی دار که در چنگ عقاب است
6 توفیق بهانه است اگر عازم راهی بشتاب که سرمایه ی توفیق شباب است
7 دی پیر مغان گفت دلم سوخت که عرفی جویای رموز است ولی بیهده یاب است