صوفی چه فغان است که من این الی این از جامی غزل 738

صوفی چه فغان است که من این الی این

1 صوفی چه فغان است که من این الی این این نکته عیان است من العلم الی العین

2 ماالحاصل فی البین چه گویی سفری کن چون خضر و بجوی این گهر از مجمع بحرین

3 در ذمه ما دین بود پرتو هستی کو جذب فنایی که مؤدی شود این دین

4 در مشرب توحید بود وهم دویی کفر در مذهب تقلید بود نفی دویی شین

5 این وحدت محض است که از کثرت تکرار گاه اربعه و گاه ثلاثه ست و گه اثنین

6 عینی ست یگانه که چو از قید تعین افزود بر آن نقطه پدید آمد ازو غین

7 جامی مکن اندیشه نزدیکی و دوری لاقرب ولا بعد ولا وصل ولا بین

عکس نوشته
کامنت
comment