1 صوفی غم جان خور تو غم نان تا کی وز پرورش این تن نادان تا کی
2 اندر پی طبل شکم و نای گلو این رقص زنخ به ضرب دندان تا کی
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 هر کاو زحقیقت وجود آگاه است با او سخن دراز بس کوتاه است
2 در عالم امر شرع شاهنشاه است وین جمله برون زپردهٔ این راه است
1 بیرون تر ازین جهان جهانی دگر است جز جنّت فردوس مکانی دگر است
2 آزاده نسب زنده به جانی دگر است وآن گوهر پاکشان زکانی دگر است
1 جز حق تو بکن جمله فراموش امشب وز جام وصال باده می نوش امشب
2 تا بوک به وصل جاودانی برسی منشین و به جان و دل همی کوش امشب
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **