صوفیی را گفت از عطار نیشابوری منطق‌الطیر 46

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

صوفیی را گفت مردی نامدار

1 صوفیی را گفت مردی نامدار کای اخی چون می‌گذاری روزگار

2 گفت من در گلخنی‌ام مانده خشک لب ، تر دامنی‌ام مانده

3 گردهٔ نشکستم اندر گلخنم تا که نشکستند آنجا گردنم

4 گر تو در عالم خوشی جویی دمی خفتهٔ یا باز می‌گویی همی

5 گر خوشی جویی، در آن کن احتیاط تا رسی مردانه زان سوی صراط

6 خوش دلی در کوی عالم روی نیست زانک رسم خوش دلی یک موی نیست

7 نفس هست اینجا که چون آتش بود در زمانه کو دلی تا خوش بود

8 گر چو پرگاری بگردی در جهان دل خوشی یک نقطه کس ندهدنشان

عکس نوشته
کامنت
comment