فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

فروغی بسطامی
فروغی بسطامی

رنج بیهوده مکش، گه به از فروغی بسطامی غزل 302

غزل 302 ام از 549 غزلیات

رنج بیهوده مکش، گه به حرم گاه به دیر

1 رنج بیهوده مکش، گه به حرم گاه به دیر گنج مقصود بجو از دل ویرانهٔ خویش

2 از بلا مرد خدا هیچ ندارد پروا وز هوا شیر علم هیچ ندارد تشویش

3 همه شاهان سپر افکندهٔ تیر فلکند مرد میدان قضا نیست کسی جز درویش

4 دل یک قوم به خون خفتهٔ آن چشم سیاه حال یک جمع پراکندهٔ آن زلف پریش

5 چه کنم گر نخورم تیر بلا از چپ و راست که سر راه مرا عشق گرفت از پس و پیش

6 قوت من خون جگر بود ز یاقوت لبش هیچ کس در طلب نوش نخورد این همه نیش

7 من و ترک خط آن ترک ختایی، هیهات که میسر نشود توبهٔ صوفی ز حشیش

8 عشق نزدیک سر زلف توام راه نداد تا نجستم ز کمند خرد دوراندیش

9 باوجود تو دگر هیچ نباید ما را که هم آسایش رنجوری و هم مرهم ریش

10 مهر آن مهر فروغی نپذیرد نقصان نور خورشید فروزنده نگردد کم و بیش

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر رنج بیهوده مکش، گه به حرم گاه به دیر

شاعر شعر رنج بیهوده مکش، گه به حرم گاه به دیر چه کسی است ؟

شاعر شعر رنج بیهوده مکش، گه به حرم گاه به دیر فروغی بسطامی می باشد.

شعر رنج بیهوده مکش، گه به حرم گاه به دیر در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 13 سروده شده است.

قالب شعر رنج بیهوده مکش، گه به حرم گاه به دیر چیست ؟

قالب شعر رنج بیهوده مکش، گه به حرم گاه به دیر غزل است

مضمون اصلی شعر رنج بیهوده مکش، گه به حرم گاه به دیر چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر