1 همچو مجنون گفتگو با خویشتن باید مرا بیزبانم همزبانی همچو من باید مرا
2 تا شوم روشنگر دلها به آه آتشین گرمخوییهای شمع انجمن باید مرا
3 رشک میآید مرا از جامه بر اندام تو با تو ای گل جای در یک پیرهن باید مرا
4 آشیان بیطایر دستانسرا ویرانه به چند با دلمردگیها پاس تن باید مرا؟
5 تا ز خاطر کوه محنت را براندازم رهی همت مردانهای چون کوهکن باید مرا