-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 همچو شمع از مجلست گریان و سوزان میرویم رشک بر رخ تاب در دل داغ بر جان میرویم
2 همره ما جز خیال کاکل و زلف تو نیست خود پریشانیم و با جمعی پریشان میرویم
3 ساختن با محنت عشق تو آسانست لیک از جفای دهر و ناسازی دوران میرویم
4 همچو بلبل بینوا دور از گلستان میشویم همچو طوطی تلخ کام از شکرستان میرویم
5 همچو مور از پایهٔ تخت سلیمان گشته دور هم به یاد او سوی تخت سلیمان میرویم
6 یعنی از خاک حریم شاه سوی ملک فارس ز اقتضای گردش گردون گردان میرویم
7 محتشم درمان درد ما وصال یار بود وه که درد خویش را ناکرده درمان میرویم