چنان لشکرکشی سلطان ندارد از مجد همگر قطعه‌ 31

مجد همگر

آثار مجد همگر

مجد همگر

چنان لشکرکشی سلطان ندارد

1 چنان لشکرکشی سلطان ندارد چنان حوراوشی رضوان ندارد

2 بدان چستی و چالاکی سواری به چین و کاشغر خاقان ندارد

3 فلک دارد مهی چون روی او لیک ز لعل و در لب و دندان ندارد

4 چمن دارد چنان سروی ولیکن رخ خوب و لب خندان ندارد

5 به مهر و مه رسیدن دارد امکان ولی در وی رسید امکان ندارد

6 دلم دارد بتی دلدار و دمساز ولی بی وصل جانان جان ندارد

7 تنم دارد دلی در غم شکیبا ولی با درد او درمان ندارد

8 من سرگشته را شب نیست کز هجر چو زلف خویش سرگردان ندارد

9 به وصف روی آن دلبند دوران هنرمندی چو من دوران ندارد

10 در این ایام یک صاحب هنر نیست که جاه از صاحب دیوان ندارد

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر