- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 همچو خورشید، که او را نظری با ما هست یار ما را بحقیقت نظری با ما هست
2 همه ذرات برقصند، چه شورست آری؟ پرتو روی حبیب از همه رو، هرجا هست
3 زهد و ناموس گرم نیست،چه باشد؟ که مدام در سویدای دلم آتش این سودا هست
4 زاهد از شیوه تقلید بجان منکر ماست گر چه گوید که: ازین شیوه نیم، اما هست
5 چند گویی که: دلت از غم عشقش خونست؟ باز جو، باری از اول، که دلی بر جا هست؟
6 دو جهان جمله سراسیمه عشقند، که عشق ناگزیرست، که در عین همه اشیا هست
7 عشق بی فتنه و آشوب نباشد، قاسم هرکجا سلطنت حسن بود غوغا هست