جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون
جهان ملک خاتون

ای همچو شب گیسوی تو از جهان ملک خاتون غزل 381

غزل 381 ام از 1809 غزلیات

ای همچو شب گیسوی تو خون دلم در گردنت

🌙 حالت شب
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

1 ای همچو شب گیسوی تو خون دلم در گردنت در خون جان عاشقان فکری بباید کردنت

2 گر جان ستانی ور دلم هر دو فدایت کرده ام ور تو جهان برهم زنی ای دوست منّت بر منت

3 گفتم مگر جانی به تن لیکن ز جان شیرین تری جانا هزاران آفرین بادا ز جانم بر تنت

4 ای ماه و ای پروینِ من ای دینی و هم دین من من خوشه چین ماه تو گردیدمی در خرمنت

5 من بنده ی بیچاره ام شاه جهاندارم تویی روزی غم حال جهان آخر بباید خوردنت

6 یارب خداوند جهان از لطف خود دارد ترا اندر پناه خویشتن از شر هر آهرمنت

7 نوحی تو و طوفان غم برخاست از هر جا نبی من نگسلم دست وفا روز جزا از دامنت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ای همچو شب گیسوی تو خون دلم در گردنت

شاعر شعر ای همچو شب گیسوی تو خون دلم در گردنت چه کسی است ؟

شاعر شعر ای همچو شب گیسوی تو خون دلم در گردنت جهان ملک خاتون می باشد.

شعر ای همچو شب گیسوی تو خون دلم در گردنت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر ای همچو شب گیسوی تو خون دلم در گردنت چیست ؟

قالب شعر ای همچو شب گیسوی تو خون دلم در گردنت غزل است

مضمون اصلی شعر ای همچو شب گیسوی تو خون دلم در گردنت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.