- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چنین در خاک اگر باشد تپش جسم نزارم را زند بر شیشهٔ چرخ برین سنگ مزارم را
2 نه تنها درد حرمان تو روزم را سیه دارد چو داغ لاله در خون میکشد شبهای تارم را
3 به یاد آن بهار جلوه گلریزان اشک من کند رشک گلستان ارم، جیب و کنارم را
4 عجب گر تا دم محشر زخواب ناز برخیزد ربود از بسکه چشم نیم مست او قرارم را
5 نشسته چو رگ یاقوت در خون جگر جویا غمش در سختی از بس بگذراند روزگارم را