حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی
حکیم نزاری قهستانی

چنین ز دستِ دلم از حکیم نزاری قهستانی غزل 281

غزل 281 ام از 1607 غزلیات

چنین ز دستِ دلم اختیار از آن رفته‌ست

1 چنین ز دستِ دلم اختیار از آن رفته‌ست که دوستی تو در مغز استخوان رفته‌ست

2 ره از بر تو فراتر نمی‌توانم برد که از بدایت فطرت برین نشان رفته‌ست

3 براتِ عشق چو برنام تست من چه کنم که این حواله ز مبدای کن فکان رفته‌ست

4 نه دل نه دیده ز بو بر نمی‌توانم داشت سموم در دل و در دیده گر سنان رفته‌ست

5 به نوک غمزه دلم سفته‌ای بیا بنگر معیّن است که این تیر از آن کمان رفته‌ست

6 بر آتشم منشان دم به دم که دود نفس توان شناخت که از حلق ناتوان رفته‌ست

7 بلایِ عشق و دل رفته و شکیبایی چنین چگونه کنم چون قضا چنان رفته‌ست

8 چه فتنه‌ها که ز من در گذشت و معلومم نشد هنوز که بر من چه امتحان رفته‌ست

9 ز خویشتن نتواند ممیّزی بر ساخت که صیت عشق نزاری همه جهان رفته‌ست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چنین ز دستِ دلم اختیار از آن رفته‌ست

شاعر شعر چنین ز دستِ دلم اختیار از آن رفته‌ست چه کسی است ؟

شاعر شعر چنین ز دستِ دلم اختیار از آن رفته‌ست حکیم نزاری قهستانی می باشد.

شعر چنین ز دستِ دلم اختیار از آن رفته‌ست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر چنین ز دستِ دلم اختیار از آن رفته‌ست چیست ؟

قالب شعر چنین ز دستِ دلم اختیار از آن رفته‌ست غزل است

مضمون اصلی شعر چنین ز دستِ دلم اختیار از آن رفته‌ست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.