جامی

جامی

جامی
جامی

چنان محروم خواهد یار از دیدار خود از جامی غزل 18

غزل 18 ام از 3391 خاتمة الحیات - غزلیات

چنان محروم خواهد یار از دیدار خود ما را

1 چنان محروم خواهد یار از دیدار خود ما را که نپسندد نظر در روی خود یک چشم زد ما را

2 به کف داریم از بهر قبول ساعدش جانی زهی دولت اگر ننهد به سینه دست رد ما را

3 دلی پر چاکها داریم در بحر امید از وی مباد آن روز کاید ز آب خالی این سبد ما را

4 ز ما مشت خسان دور است پابوس سمند او چنین کین بخت توسن می زند هر دم لگد ما را

5 بجز آواز پیکانهای او از خاک ما ناید گر افشارد پس از مردن معاذالله لحد ما را

6 جسد افتد به زیر پا و جان گرد سرش گردد چو سازد زخم تیغ او جدا جان از جسد ما را

7 نه حد ماست با این لطف و شیرینی سخن جامی به یاد آن دهان از غیب می آید مدد ما را

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چنان محروم خواهد یار از دیدار خود ما را

شاعر شعر چنان محروم خواهد یار از دیدار خود ما را چه کسی است ؟

شاعر شعر چنان محروم خواهد یار از دیدار خود ما را جامی می باشد.

شعر چنان محروم خواهد یار از دیدار خود ما را در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر چنان محروم خواهد یار از دیدار خود ما را چیست ؟

قالب شعر چنان محروم خواهد یار از دیدار خود ما را غزل است

مضمون اصلی شعر چنان محروم خواهد یار از دیدار خود ما را چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.