چنان پرورده آغوش نزاکت از جویای تبریزی غزل 5

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

چنان پرورده آغوش نزاکت در کنار او را

1 چنان پرورده آغوش نزاکت در کنار او را که سنگینی کند پیراهن بوی بهار او را

2 به سیر گلشنش با این نزاکت چون توان بردن رسد ترسم ز موج نکهت گل زخم خار او را

3 خراش خار بیند از رگ گل رنگ رخسارش شود گر در چمن برگ گلی آیینه دار او را

4 نباشد بی فشار غم بر ما عزتی دل را دل عاشق چو خون گردید باشد اعتبار او را

5 گلاب از عارض او گرمی نظاره ام گیرد دهم جویا در آغوش نگه از بس فشار او را

عکس نوشته
کامنت
comment