1 مستغرق نیل معصیت جامهٔ ما مجموعهٔ فعل زشت هنگامهٔ ما
2 گویند که روز حشر شب مینشود آنجا نگشایند مگر نامهٔ ما
1 یا رب تو زمانه را دلیلی بفرست نمرودانرا پشه چو پیلی بفرست
2 فرعون صفتان همه زبردست شدند موسی و عصا و رود نیلی بفرست
1 از نخل ترش بار چو باران میریخت وز صفحهٔ رخ گل بگریبان میریخت
2 از حسرت خاکپای آن تازه نهال سیلاب ز چشم آب حیوان میریخت
1 در رفع حجب کوش نه در جمع کتب کز جمع کتب نمیشود رفع حجب
2 در طی کتب بود کجا نشهٔ حب طی کن همه را بگو الی الله اتب
1 ای دلبر ما مباش بی دل بر ما یک دلبر ما به که دو صد دل بر ما
2 نه دل بر ما نه دلبر اندر بر ما یا دل بر ما فرست یا دلبر ما