- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مستغرق بحر غم عشقیم نگارا خود حال نپرسی که چه شد غرقه ما را
2 ای دوست به فریاد دل خسته ی ما رس بفرست نوایی من بی برگ و نوا را
3 ای نور دو چشمم به غلط وعده وفا کن تا چند تحمّل بتوان کرد جفا را
4 گویی تو که از دفتر ایام بشستند در عهد تو ای جان و جهان نام وفا را
5 گر ز آنکه تو را میل من خسته نباشد از لطف نظر کن به من خسته خدا را
6 بالای تو بالا نتوان گفت بلاییست یارب تو بگردان ز دل خلق بلا را
7 سلطان جهانی و جهانست به کامت بنواز زمانی ز سر لطف گدا را