-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
زده مرد (را) استوار مدار، و آپریکان (آبرمند) مرد (را) چگونه که آیین بود، هزینه به او ده. ,
2 کسی کشفکندیوکردیشخوار مدارش به نزدیک خویش استوار
3 چو خواهی کنیدستکیری زکس بجوی آبرومند نادسترس