زده مرد (را) استوار مدار، و آپریکان (آبرمند) مرد (را) چگونه که آیین بود، هزینه به او ده.
زده مرد (را) استوار مدار، و آپریکان (آبرمند) مرد (را) چگونه که آیین بود، هزینه به او ده. ,
2
کسی کشفکندیوکردیشخوار
مدارش به نزدیک خویش استوار
3
چو خواهی کنیدستکیری زکس
بجوی آبرومند نادسترس