-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زهی ز صبح بناگوشت آفتاب خجل ز خط غالیه سای تو، مشک ناب خجل
2 به دل خیال تو آمد شبی و منفعلم که میزبان شود از کلبهٔ خراب خجل
3 دلم ز وعده بر آتش فکندی و رفتی نگشت آن لب میگون ازین کباب خجل
4 حیات یک دمه هم صرف پوچ شد چو حباب کسی مباد ز عمر سبک رکاب خجل
5 به روی ساقی گلچهره چون نظر فکنم؟ مرا که توبه، نمود از رخ شراب خجل
6 ز پشت پا نظر از شرم بر نمی دارد شده ست نرگس از آن چشم نیم خواب خجل
7 سحر به باغ چنان این غزل سرود حزین که گشت بلبل گوینده در جواب خجل