- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زهی بدایت حسن رخنه نهایت لطف خط تو حجت حسن و لب تو آیت لطف
2 غم تو قاصد جان شد خط و لبت نگذاشت زهی رعایت حسن و زهی حمایت لطف
3 به یک خط و دو ورق شرح کرده اند و بیان خطت مقالت حسن و لبت حکایت لطف
4 وجود من ز خیالت چنان لطیف شدست که آب میچکد از دیده ام ز غایت لطف
5 به از نهایت حسن گل است ز خنده او دهان تنگ تو چون غنچه در هدایت لطف
6 مرا که ورد زبان ذکر آن لب و دهن است خطاست گر نکنم در سخن رعایت لطف
7 کمال بر تو سخن ختم شد برو خوبی که حد حسن همین باشد و نهایت لطف