زهی ز پیکر درگاهت اوج خورشیدی از امامی هروی مقطع 17

امامی هروی

آثار امامی هروی

امامی هروی

زهی ز پیکر درگاهت اوج خورشیدی

1 زهی ز پیکر درگاهت اوج خورشیدی که ذره ای بود اندر هواش پیکر تیر

2 دقیقه ایست ز قدر تو نه سپهر بلند بعلقه ای ز ضمیر تو هفت جرم منیر

3 مسیر ابر بنان تو تا نقاب کشید ز مشک بر رخ خورشید آسمان ضمیر

4 همی بدرد بر روی آفتاب سپهر هوا بدست تحرک نقاب ابر مطیر

5 شراب خانه ی تو جوهریست حادثه سوز که قائمند بدو، نه سپهر گاه مسیر

6 چو روح قدسی بر هفت مسرعش تعظیم چو عقل اول در نه مؤثرش تأثیر

7 گهی مصدره خلفت جنین سخن .......................................یر

8 ایا رسیده بجائی بزرگی تو که هست چو عفو حق کرمت جرم بخش عذر پذیر

9 شبی بپای تفکر ز ساکنان سپهر چو بر گذشتن و بیرون شدم ز چرخ چو تیر

10 بعالمی برسیدم که بی وسیلت لفظ مرا ضمیر سخن کشف شد قلیل و کثیر

11 جهان پناهی دیدم در آن که دور جهان بچشم همت عالیش خوار بود و حقیر

12 سئوال کردم، کاین دین پناه عادل کیست؟ که در حمایت اقبال اوست تاج و سریر

13 جواب داد بلفظی صریح هاتف غیب ز ساق عرش بتائید کردگار صریر

14 که شمس دولت و دین فخرملک صدر جهان پناه تیغ و قلم ملجأ صغیر و کبیر

15 جهان پناها چون اهل دین و دنیا را ز سایه تو که پاینده باد نیست گزیر

عکس نوشته
کامنت
comment